رادیو ایرانی تقدیم می کند: برنامه سپتامبر 2022 با موضوع
هفت خان رستم در شاهنامۀ فردوسی بخش سه
از سری برنامه های ویژه بازیابی فرهنگ زیبای ایرانی با استاد جواد پارسای چهارشنبه 21.09.2022 از ساعت 20 تا 21 تهیه کننده و گوینده: فرزانه عمادی هفت خان رستم از شاهنامۀ فردوسی با استاد جواد پارسای نبرد رستم و دیوها فردوسی، در شاهنامه دیو را بیگانه، دشمن، اهریمن و در جاهایی نیز، آدم بدکردار میشناساند. یکی از ویژگیهای دیوها اینست که هرکاری را وارونه عمل میکنند. در شاهنامه به چندین دیو برمیخوریم که هریک، در داستانهای گوناگون خودی نشان میدهند. اولین دیو شاهنامه، دیو سیاهی به نام فروزان است که سیامک، پسر کیومرث را میکشد و بعد هوشنگ، پسر سیامک انتقام پدرش را از این دیو میگیرد. شخصیت بعدی که به او، فرانامِ «دیوبند» داده میشود، تهمورث است. او دیوهای زیادی را اسیرمیکند. دیوها زنهارمیخواهند و در ازای آزادی خود، به تهمورث زبان گفتار و نوشتار میآموزند. پری و پلنگ انجمن کردشیر واژه دیو در کتیبهای بهجامانده از خشایارشا، در تخت جمشید، سه بار به کار رفته است. در این کتیبه خشایارشا میگوید که دیوها نباید پرستش شوند. به احتمال زیاد، در اینجا، منظور از دیوها «خدایان آیین دیگر» یا خدایانی هستند که پادشاه هخامنشی آنها را قبول نداشته است. آفرینش دیو در اوستا و کتابهای پهلوی واضح و کامل توصیف نشده است. در بسیاری از مواقع فقط از آنها نام برده شده و توضیح و شرحی دربارهشان نیامده است. در بخشهای کهن اوستا، از دیوها در کنار آدمیان، جادوگران و پریان گفتار شده است. همه دیوها آفریدۀ اهریمن هستند، اما جایگاه، قدرت و اهمیت یکسان ندارند. در بخش پهلوانی شاهنامه، این رستم است که یک تنه دربرابرِ دیوهایِ مازندران و اکوان دیو میایستد و آنها را میکشد. کیکاووس، شاه بیخرد شاهنامه، فیلش یاد مازندران میکند و میخواهد دیوهای آنجا را شکست دهد، و از خدا برای پیروزی در نبرد با دیوها، یاری میطلبد: بر این نرّهدیوان بیترس و باک اما خودش و لشکریانش بدست دیوها اسیر میشوند. دیو سپید آنان را در غاری تاریک به بند میکشد. ولی، رستم با گذشتن از هفت خان، بجنگ دیوهایی مانند ارژنگ دیو و دیو سپید میرود و کیکاووس را از بند دیوها آزادمیکند و بینایی را بچشمان او برمیگرداند. جویان، نام دیو دیگری است که بعد از نجات کاووس از دست دیو سپید، به دست رستم کشته میشود. در شاهنامه که نمادی از فرهنگ ملی ماست همواره تاکید بر این است که در برابر دیو نباید ساکت نشست. باید با آن مبارزه کرد تا به سزای اعمالش برسد و این اصل دادگری است. چنانچه وقتی دیو، سیامک را میکشد از جانب سروش به هوشنگ (پسر سیامک) پیام میرسد که برو و دیو را بکش و دلت را از کینه خالی کن. پادشاهانی که با ددمنشی دیو روبرو میشدند از پهلوانان زمان و درابرِ خود برای مبارزه کمک میخواستند و تا زمانی که پهلوان دیو را شکست نداده است، داستان به پایان نمیرسد. در شاهنامه، دیو به اشکال گوناگون ظاهر میشود، به شکل باد و توفان، جانوران گوناگون، پری زیبا. یعنی که در زندگی، دیو به اشکال گوناگون بزندگی ما واردمیشود. تجسم این دگرگونی، گاهی بگونۀ صفتی در انسان نمایان میشود: انسان بدجنس، دوستی نادان، ثروت یا فقر، یک موقعیت ویژه و آنچه امروزه سخن از آن زیاد است، نفس است که گاهی انسان را به خطا و گناه سوق میدهد. اینها، نمادهایی از چهره های گوناگون دیوها هستند و در همۀ این موارد باید با آنها مقابله کرد چنانکه در شاهنامه آمده است: تو مر دیو را مردم بدشناس چنانکه داستان هفت خان رستم با ورود دیوِ رامشگر به دربار کیکاووس آغاز میشود. او، با مازندرانی سرودِ خود شاه ایران را میفریبد و او را به تصرف مازندران وامیدارد. فردوسی دربارۀ شکل و سیمای این رامشگر سخنی نمیگوید و از آنچه در شاهنامه آمده است معلوم میشود که او مانند آدمیان و با رفتاری چون آدمیان بوده است. پهلوانان ایران که با لشکرکشی به مازندران و جنگ با دیوان آن سرزمین مخالف بودهاند، ضمن دلائل گوناگونی که برای مخالفت خود بیان میکنند، بر این نکته نیز پای میفشارند که اهریمن، شاه را باین کار واداشته است: بگوید که این اهرمن داد یاد درست است که پهلوانان شاهنامه بگونۀ نمادین، همواره با زور بازو و نیروی یزدانی با دیو بمبارزه برمیخیزند اما در مواقعی هم در ساختارِ شاهنامه برای رودرروییِ با دیوان باید هوش و عقل را بکار انداخت، مثلا اکوان دیو، رستم را اسیر میکند و در آسمان بپرواز درمیآورد، باو میگوید: «آیا تو را در کوه بیندازم یا در دریا؟» رستم میداند که دیو، وارونه عمل میکند و با افتادن به دریا شانس بیشتری برای زنده ماندن دارد. پس میگوید: «مرا به کوه بیانداز!» و با این تدبیر به دریا میافتد و با شنا خود را به ساحل میرساند و در آنجا با اکوان مقابله میکند و او را شکست میدهد. اگر به دقت بنگریم در شاهنامه درسهای زیادی است برای اینکه با دیوهای زندگی، چگونه باید مقابله کنیم. چه بهتر که این مبارزه با عقل و هوش و خرد و درایت همراه باشد. خردورزی، بنمایۀ «دین پنداری» ایرانی است. معتزله، نخستین گروهی از ایرانیان بودند که با وجود پذیرش نظام اعتقادی اسلام، نقش خردورزی را در پذیرش آموزه هایِ اسلامی، بسیار بها دادند و راه خود را از دگمای اسلامی جداکردند. به هشتم نشستند بر زین همه پایان بخش سه |