رادیو ایرانی تقدیم می کند: برنامه ماه مه 2020 موضوع این برنامه حافظ
از سری برنامه های ویژه بازیابی فرهنگ زیبای ایرانی با استاد جواد پارسای دوشنبه 04.05.2020 از ساعت 18 تا 19 تهیه کنندگان و گویندگان: فرزانه عمادی و مهدی سلیمی ------------------------------------------------ ادبیات بستر موسیقی ایرانی است جواد پارسای در این بهار دلانگیز، روز و روزگارتان شاد باد! قدح مگیر چو حافظ مگر به نالۀ چنگ که بسته اند بر ابریشم طرب، دل شاد بتهوون میگفت: من از غمهایم، شادی خواهم آفرید. در همۀ زبانهای دنیا، موسیقی در بستر زبان و ادبیات آرمیده و همراه با آن، راه شکوفایی میپیماید. هر دو، پدیدۀ زیبای مردمی، همزاد توامان هستند. یکی نخست زاده است و دیگری از پسِ آن پای به جهان گذاشته است. حتا، مردمانی که راه پیشرفت موسیقی را بسته اند، نتوانسته اند، سدِّ راه زایش و رشد آن باشند. نواآهنگ، حتا در طبیعت شادی آفرین است. انسان از زمانی که، به موسیقی جنبش برگهای درختان، زوزۀ باد، ریزش باران و جریان چشمه آب، در کنار زیستگاه خود، پیبرد، با آن آشنا شد. او، به نواآهنگ جانداران دیگر نیز گوش فراداد و از آنها، ملودی واژه را آموخت. حافظ میسراید: بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی میخواند دوش درس مقامات معنوی مرغان باغ قافیه سنجند و بذله گوی تا خواجه مِی خورد به غزلهای پهلوی حافط به چنگ دلبسته بود و نوای چنگ او را بخروش وامیداشت: بزن در پرده چنگ، ای ماه مطرب رگش بخراش تا بخروشم از وی در آن دوران، که امیرمبارزالدین، حاکم شیراز بود، جان ومال کسی در امان نبود. این امیر ترک تبار، فرزند خود شاه شجاع را بدست خود کشت. حافظ به این دوران پررنج و درد، در دیوانش چنین اشاره میکند: در آستین مـــرقــع، پیــالــه پنهــان کـن که همچو چشم صراحی، زمانه خونریز است اگــرچــه بـاده فـرحبخش و بــاده گلبیـز است به بانگ چنگ مخور باده که محتسب تیز است در جایی دیگر میگوید: رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی آمد بگوش ناگهم آواز بلبلی مسکین، چو من، بعشق گلی گشته مبتلا واندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی در اینجا، میخواهم شما را با چهرة زیبای دیگری از این شاعر برجسته آشنا کنم. سرودههای حافظ، در عین انسجام شعری و زیبایی بیان، از نواآهنگ دلنشینی نیز برخوردار است. چون حافظ، چنانکه از لابلای غزلهایش برداشت میشود، «خوش الحان» بود. موسیقی شعر حافظ، تنوع وزنها در غزلها و چیرگی او در کاربرد آنها، از ویژگیهای شعر اوست. کسانی که نگاهی به غزلهای حافظ دارند، میبینند که او، با پردههای موسیقی ایرانی نیز آشنایی داشت و این بدان معناست که پردههای موسیقی را میشناخت. او، در سرودههایش، بسیاری از آنها را نام برده است. حافظ هم، بسیاری از شعرهایش را، همچون دیگر شاعران، برای موسیقی سروده است. در آنزمان، شعرهایی را که برای نواختن با ابزارهای موسیقی سروده میشدند، «اشعار ملحون» مینامیدند: چه ره بود اينكه زد در پـرده مطرب كـه ميرقصند بـاهم مست و هشيار نگر حافظ در اين بيت به موسيقي است و “ره” در اينجا، مقام و پرده را تأييد ميكند. بازهم، چنانكه شيوۀ حافظ است، به دنبالۀ آن، واژۀ پرده را نيز – كه همان پردۀ موسيقي منظور است- ميآورد. برای اینکه بدانیم حافظ، با سازهای موسیقی ایرانی نیز آشنایی داشت یا نه، باز به غزلهایش مینگریم. واژة چنگ را در 37 غزل، بکار برده است. چنگ و تار، از ابزارهای شناخته شده از ایران باستان هستند. نقش سفالهای 7 هزارسالة تپه سیلک کاشان، سند درخشانی از رکس (رقص) بانوان و مردان است. بر روی موزاییک زیبایی از دوران ساسانیان نیز نقش زیبایی از یک چنگنواز دیده میشود. از چنگ باربد و چنگ آزاده نیز سخنها بسیار است. ساز دیگر ایرانی، چغانه است. چنانکه حافظ میسراید: سحرگاهان که مخمور شبانه گرفتم باده با چنگ و چغانه نهادم عقل را، رهتوشه از می ز شهر هستیاش، کردم روانه نگار میفروشم عشوهای داد که ایمن گشتم از مکر زنانه ز ساقی کمـانابـرو شنیدم که ای تیر ملامت را نشانه ندیم و مطرب و ساقی همه اوست خیــال آب و گِـل، در ره، بهــانـه بده کشتیِ می، تـا خوش برانیم ازیـن دریــای نـاپیـدا کـرانـه در ابیاتی از غزلهای دیوان حافظ به نام ابزارهای دیگر موسیقی ایرانی نیز برمیخوریم: زین سفر گر به سلامت به وطن باز رسم نذر کردم کـه هـم از راه بـه میخانه روم تا بگویم که چه کشفم شد ازاین سیروسلوک بـــه در صومعــه بــا بـربـط و پیمــانـه روم در جایی دیگر میسراید: وانـگهـم در داد جـامـی کـز فروغش بـر فلک زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش زبـاده خوردن پنهان ملول شد حافظ به بانگ بربط و نی رازش آشکارکنم |